خلاصه کتاب:
تقابل عشق و جنون!! دختری که برای یافتن رازی، جانش را پیشکش اصیل زاده ای چشم طلایی، ملقب به «شیطان» دنیای مافیای ایتالیا، مردی که سایه اش رعب و وحشت و قهقهه هایش سراسر جنون است می کند و نتیجه اش…. تغییری بزرگ برای دختری که شکننده و آسیب دیده بود…. حالا بر دنیای کثیف و تاریک مافیا…. شیطان با ملکه اش حکمرانی می کنند. ادامه رمان عشق شیطان…
خلاصه کتاب:
شاید رویا… رویایی که باید به واقعیت می پیوست... دیگر هیچ از دنیا نمی خواست… همین…! همین که یک دستش توی حلقه ی موهای او باشد و یک دستش دور کمر او و دست جسورش روی چال گونه اش...
خلاصه کتاب:
داستان در مورد مردی به نام آقا یوسف هست که کلا با زن مشکل داره نمی تونه زن نگه داره، از دخترش خواهش می کنه براش بره خواستگاری ولی دراین میان اتفاقات خیلی ناگواری می افته و ادامه ماجرا….
خلاصه کتاب:
دکتر ماهورا کرامت ، استاد دانشگاه و طراح دکوراسیون داخلی به تهدید و اجبار پیرمرد هشتاد ساله ای ، ناچار میشود تا سر آبرویش قمار کند… دختری که تلاش میکند تا جایگاه و اعتبار زنانه اش را حفظ کند ، در یک شب دودمانش بر باد می رود و چاره ای جز تسلیم ندارد !
خلاصه کتاب:
وکیل جوان و موفقی با پیشنهاد عجیبی برای حل مشکل دختری از طریق خواندن دفتر خاطراتش مواجه می شود و در همان ابتدای داستان متوجه می شود که این دختر را می شناسد و در دوران دانشجویی با او همکلاس بوده است... این رمان برداشتی آزاد است از یک اتفاق واقعی است…
خلاصه کتاب:
پری دختر باهوشی است که در یک خانواده پر جمعیت زندگی می کند. دختری که پس از مرگ مادرش سختی ها و رنج های بسیاری را متحمل شده که هم چنان تاثیر مخرب خود را در او حفظ کرده است. او تصمیم می گیرد همزمان با تحصیل در شرکت برادرش به عنوان منشی شروع به کار کند، به دنبال آن با فردی به نام محراب که شخصیتی خشک و سرد دارد آشنا می شود و مدام با او درگیری دارد اما چندی بعد احساس می کند که به مرد علاقه مند شده و...
خلاصه کتاب:
عاشقش بودم! قرار بود عشقم باشه… فکر می کردم اونم منو می خواد… اینطوری نبود! با هدف به من نزدیک شده بود…! تموم سرمایه مو دزدید و وقتی به خودم اومدم که بهم خبر دادن با یه مرد دیگه داره فرار می کنه! نمی ذاشتم بره… لب مرز که سهله… اگه لازم بود تا خود آسمون هفتم دنبالش میرفتم! حالا تو چنگمه… باید تاوان خیانتش رو پس بده! باید خودش شعله های عشقی رو که تو تنم انداخته خاموش کنه! خودش باید جنون و عشقم رو در من نابود کنه! خودش باید خلاصم کنه! اون یه قاتلِ… یه جانی… اون لعنتی دلمو کشته!
خلاصه کتاب:
فارا و فاطیما که پدر و مادرش رو توی تصادف از دست دادن، تحت سرپرستی دو خاله و تک دایی خودشون بزرگ شدن…حالا با فوت فاطیما، فارا به تهران میاد ولی مرگ فاطیما طبیعی نبوده و به قتل رسیده.. قاتل کسی نیست جز…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " هو دانلود " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.