خلاصه کتاب:
این رمان حکایت زندگی دختریست (وانیا) که بعداز طلاق از پسر عمویش از طرف خانواده طرد می شود و مجبور به مهاجرت و پناهندگی در اروپا می گردد اما سرنوشت او به همان آرامی که خودش تصور می کند پیش نمی رود و این آرامش نسبی که بعداز ۵ سال پناهندگی به دست آورده است با دزدیده شدن و فروخته شدنش به دلالان خرید و فروش دختر دوباره از بین می رود. داستان دقیقا از زمانی شروع می شود که وانیا دختر رنج دیده ی ما را دزدیده اند…
خلاصه کتاب:
_آنه تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت وقتی روشنی چشم هایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود. با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات از تنهایی معصومانه دست هایت... آیا میدانی که در هجوم درد ها و غم هایت و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیات حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود...؟ آنه، اکنون آمده ام تا دست هایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی و اینک آن شکفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار توست....
خلاصه کتاب:
اسم خاندان تهرانی اصل که میاد به دنبال خودش اعتبار و شهرت و ثروت هم همراه میاره. حالا بعد از مرگ فتح الله خان تهرانی اصل تمام این موارد میرسه به تنها وارث خاندان یعنی آروین تهرانی اصل… چی میشه وقتی یه وارث دورگه از اون سر دنیا پیداش میشه و به هیچ وجه حاضر نیست از هیچکدوم از گزینه های ثروتش بگذره و میخواد همه ی ثروتش و از پسر عموی عزیزش بگیره… من و دلدارم تفاوت دو نسل هست… دو آدم… دو فرهنگ… دو کشور… دو خانواده… دو عقیده هست…
خلاصه کتاب:
دنیام رو غم برداشته… ولی تو اومدی. هربار که نگاهت می کردم خیال می کردم به ابلیس نگاه میکنم، ولی زمان بهم فهموند که تو… فرشته ای نه من… تو کنارم بودی که همه منو فرشته ی موطلایی خطاب می کردند… من گیلدا فروزش… روزی با هزاران آرزو برای ساختن زندگی دوباره از شهر شعر و غزل به شهر نکبت و سیاهی یعنی تهران پا گذاشتم. من، گیلدا دختر خورشید، بی پدر و مادر، بی حتی ذره ای محبت پدری با به تهران آمدنم پا به دنیای کثیف تر از قبلم گذاشتم… شکستم، سوختم، متنفر شدم و…
خلاصه کتاب:
باران دختریست که پنج ساله از پدرش دوره بخاطر موارد امنیتی که خودش در مورد آن چیزی نمی داند. پدرو مادرش ده سال پیش از هم جدا شده و مادرش به شهر زندگی خودش بازگشته بود. با دیده شدن باران توسط مردی که پدرش از آن هراس دارد، پدرش او را به تهران بر می گرداند تا زیر نظر خودش باشد . اما حوادث زیادی از همین جای رمان شکل می گیره که باران از پدرش جدا می شود و دشمن پدرش توسط باران او را تهدید می کند…
رمان ساقه های رقصان
درمانده و خسته از روزگار راھی خانه شد. سه روز تمام در بیمارستان ماندن تمام رمقش را کشیده بود. باید برای فردا تجدید قوا می کرد. دلش کمی آرامش می خواست… از دنیا و خدای خودش ھمین یک چیز را طلبکار بود. وارد خانه که شد دم در زانو زد. جانی برای حرکت بیشتر نداشت. ھمانجا روی زمین مانند جنین در خود جمع شد. این خانه ھم ھوای نفس ھای بی بی را کم داشت. دیگر مانند گذشته احساس خوبی نداشت. نبودش در خانه غم سنگینی را روی شانه هایش ھوار کرده بود.
صدای زنگ تلفن سکوت سرد خانه را شکست. بی رمق تر از آن بود که به خود زحمت جواب دادن را بدھد. چشمانش را بست و نفس عمیقی کشید. دیگر ھیچ کس را نداشت تا برایش مهم باشد. ھمان طور که او برای کسی ارزش نداشت. در آن سه روز افکار گوناگونی به مغزش ھجوم آورده بود. بعد از انجام کارھایش باید به کارھایی که اھدافش در آن ھا
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختریه به نام هستی که به خواستگاری پسر عموش کیان بی دلیل جواب رد میره و در همون حین... با همکلاسیش امیر نامزد میکنه. امیر که ذاتاً شکاک بوده، بعد از مدتی اون روی سکه رو نشون میده و هستی رو مورد آزار و اذیت قرار میده... هستی به این نتیجه میرسه که امیر تعادل روحی و روانی نداره.. تصمیم میگیره که این نامزدیو بهم بزنه، اماامیر.. به هستی طوری مشکوک میشه که فکر میکنه بهش خیانت کرده و پا رو تموم قول و قرارهایی که باخانواده هستی گذاشته میزاره و برای اثبات بکر بودن هستی ازش نشونه میخواد…
خلاصه کتاب:
پریناز عاشق آزاد مغروری می شه که عاشق شدن بلد نیست، قدم به قدم بهش نزدیک می شه و بالاخره وقتی دل پسر سرد داستان رو نرم می کنه، قرار می شه آزاد برای اطلاع به خانوادش از ایران بره اما با برنگشتن آزاد، پریناز وارد داستانی پر از رمز و راز و گره با دانیال، سرهنگی متعصب و خشک میشه…
خلاصه کتاب:
داستان دختری که خدمت کار یه پسره بد اخلاقه. این پسر زن داره ولی به خاطر اتفاقاتی ارامیس رو مجبور به ازدواج با خودش میکنه. اتفاق های زیادی برای این دختر میوفته مخصوصا وقتی برادر ارباب به عمارت میاد. ارامیس دزدیده میشه و به تلخ ترین شکل ممکن این دو نفر که تازه عاشق هم شدن رو از هم جدا می کنن. ولی این تازه شروعه داستان ها و ماجراهای زیادی برای اوناست. پس بخونید و مطمئن باشید تکراری نیست نمی تونید حدس بزنید چه اتفاقی قراره بیوفته…
خلاصه کتاب:
ساغر، دختری قوی و تنها، بیاختیار وسط ماجرای ترور مردی وابسته به نظام قرار میگیره. با رسوندن مرد به بیمارستان، وارد بازیِ پیچیدهای میشه! بازیای که یک سمتش، پسر اون مرد قرار داره که به همین راحتی ساغر رو بیگناه نمیدونه…
خلاصه کتاب:
علی یه بدلکاره… بدلکار حرفه ای سینما. حتما میدونین حرفه ی بدل یعنی هیجان و خطر! حالا تصور کنین پسری هیجان طلب مثل اون که به خاطر کارهای عجیب و خطرناکش، حسابی هم بین اهالی سینما معروف شده… عاشق دختری بشه آروم و بسیار کم حرف. تقابل عشق یه پسر هیجان طلب و کمی شیطون، با یه بانوی جوان و بیوه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " هو دانلود " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.